قصه های ماندگار شاهنامه فردوسی

توضیحات

قصه های ماندگار شاهنامه فردوسی (به دو زبان فارسی و انگلیسی) - دارای صوت وبه صورت نثر ساده:
اثر جاودانه شاهنامه از بزرگترین شاعر پارسی گوی دوره سامانی و غزنوی ، حکیم ابوالقاسم فردوسی، در قرن چهارم هجری قمری که آنرا طی حدود سی سال به نظم در آورد . این نرم افزار حاوی داستانهای حماسی این اثر ارزشمند به دو زبان فارسی و انگلیسی می باشد که به صورت نثرساده و صوتی تهیه و عرضه شده است.

از سایر محصولات اندرویدی قصه های ماندگار ادبی دیدن فرمایید.

مطالب بیشتر

متن بخش هایی از این برنامه:

کیومرث نخستین پادشاه جهان :
نخست خدا بود و نخستین پادشاه جهان کیومرث. در روزگاری که همه چیز بوی تازگی می داد و مردم کاشانه ای نداشتند جز غارها و کوه ها و روزی شان آن شکاری بود که به دامشان می افتاد . کیومرث آمد و در نخستین روز بهار بر تخت پادشاهی نشست و تاج کیانی بر سر گذاشت . اما آنچه بر بالای سر او می درخشید تاج پادشاهی نبود بلکه شکوهی بود ایزدی ، نشانه ی داد و دادگری که چون ستاره ای درخشان بر پیشانی او می درخشید . با وجود کیومرث و دادگری های او همه خلق در امان بودند مگر آن کس که چشم دیدن آسایش خلق را نداشت ، یعنی دشمن و دشمن اهریمن بد گوهر بود که دستانش طرحی می ریخت شوم برای کشتن داد ، برای کشتن دادگر، برای کشتن کیومرث . نخستین پادشاه فرزندی داشت خوش سیما و پاک دل به نام سیامک از قضا اهریمن را نیز بچه دیوی بود پلید و زشت روی که او را مدت ها برای جنگ و ستیزه با سیامک جوان ساخته و پرداخته بود . آخر سیامک امید پدر بود ، سروش آسمانی سیامک جوان را از بد طینتی بچه دیو پلید آگاه کرد . سیامک که از بد شانسی اهریمن و بچه اش سخت پریشان شده بود پلنگینه را تن پوش خود ساخت و به جنگ آن ها شتافت ، اما سر انجام از بد روزگار در آن نبرد بچه دیو که زور مند تر بود سیامک جوان را کشت و گل امید پدرش را پر پر کرد . کیومرث که از اندوه از دست دادن فرزند غمگین شده بود سالی به سوگواری نشست ، آن گاه از سروش آسمانی مژده ی پیروزی و شکست اهریمن را به او داد و از آن پس کیومرث به خون خواهی خون به ناحق ریخته ی فرزند عزم خود را جزم کرد و آماده ی جنگ با اهریمن شد . هرچند که سیامک رفت اما از او پسری نوجوان ماند به نام هوشنگ . هوشنگ دلیر و هوشمند .

هوشنگ و پیدایش آتش :
کیومرث نخستین پادشاه جهان بعد از مرگ فرزندش شیفته ی هوشنگ یادگار شیرینش شد ، و در انجام بیشتر کارهای کشور از او یاری می جست . سر انجام روز نبرد با اهریمن بد گوهر فرا رسید و آن چه که سروش آسمانی به کیومرث وعده داده بود به تحقق پیوست . سپاهی عظیم از جانوران روی زمین برای جنگ با اهریمن گرد آمدند . به فرمان کیومرث نیز از پس سپاه روانه ی میدان رزم شد . دیری نگذشت که نبرد سختی در گرفت و به یاری آفریدگار و همت کیومرث و دلیری هوشنگ روشنایی بر تاریکی پیروز شد و در فرجام کارزار اهریمن نیز به دست هوشنگ دلیر کشته شد . چندی پس از مرگ اهریمن عمر کیومرث نیز به سر رسید و هوشنگ به جای پدر بزرگ بر تخت پادشاهی تکیه زد و تاج کیانی بر سر گذاشت او نیز مانند پدر و پدر بزرگش برای آبادانی زمین و نیکبختی زمینیان بسیار کوشید ، در روزگاری که مردم تن پوشی جز برگ درختان سبز بر تن نداشتند و غذایشان چیزی نبود جز میوه ی همان درختان هوشنگ به لطف ایزد متعال و به یاری دانش و آگاهی چهارمین عنصر کائنات یعنی آتش را کشف کرد و با افروختن آتش در جشن و سروری بزرگ مردم را با پاکی و گرمای آن آشنا کرد . از آن پس آن جشن را جشن سده نامیدند آن گاه هوشنگ با پیوند آتش و آهن به مردم پیشه وری و کشاورزی آموخت .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *