قصه های ماندگار منطق الطیر

توضیحات

قصه های ماندگار منطق الطیر عطار (به دو زبان فارسی و انگلیسی) - دارای صوت وبه صورت نثر ساده:
منطق الطیر عطار نیشابوری یکی از شاهکارهای جاودانه ادب فارسی است . در داستانهای منطق الطیر پرندگان تمثیلی از انسان هایی هستند که می توانند با پرواز روحانی خود به آسمان از بندهای زمینی رهایی پیدا کنند. در این مجموعه خلاصه این شاهکار ادبی به نثر و به زبان ساده و یه همراه صوت به دو زبان فارسی و انگلیسی تهیه گردیده است.

از سایر محصولات اندرویدی قصه های ماندگار ادبی دیدن فرمایید.

مطالب بیشتر

متن بخش هایی از این مجموعه :

شهر بی شهریار :
در روزگاران بسیار دور که هر شهری را شهریاری بود و هر آبادی را کدخدایی . پرندگان جهان گرد هم آمدند تا برای خود سرور و پادشاهی شایسته و دانا بر گزینند . چون آگاه بودند و می دانستند که هیچ دیاری بی شهریار پا بر جا نماند و نخواهد ماند ، آن گاه از میان پرندگان هد هد شیدا و سرگشته یار دیرین سلیمان نبی زبان به سخن گشود ، و گفت :این منم هد هد . پرنده ی محبوب سلیمان پیامبر ، پیغام بر و همراز و هم سفرش به خشکی و دریاها روزها دیده ام و رازها می دانم ، و به یمن نگاه سلیمان ، عزیز داشته ام و آگاه . می دانم ما را شهریاری است که بر فراز کوه قاف نامش سیمرغ و سرور و سلطان همه پرندگان . دریغا ، که راهمان دور است و فاصله صد کوه و صد دریا . لیک از دوری راه چه غم که برای دیدن روی آن فرزانگی....

بلبل و تمنای گل :
بلبل که شیدا و سرگشته پرندگان بود چون از دوری راه سخن شنید و رنجش دید . زبان به سخن گشود و گفت : آن کس که سر عشق بر او تمام گشت ، منم بلبلی پریشان که سر گشته ی گلی است ، زیبا و خوش آب و رنگ . شور گلی چنان در جانم افتاد و سرمستم کرد که دیگر مرا تاب و تمنایی سیمرغ در سر نیست که عشق گل مرا بس است . چون سخن بلبل به پایان رسید . هدهد دانا گفت : ای در بند عشق اسیر از گل بگذر که عمرش فانی است . عشقی که در آن کاستی است ملال است و اندوه ، ای بلبل بر خنده ی نو بهارانه ی گل دل مبند که چند روزی است . پس از آن موسم فغان است و زاری .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *