جنگل ریاضی
بهمن ۲۰, ۱۴۰۳
روزی روزگاری در جنگلی بزرگ و سبز، روباهی تنها زندگی میکرد. او خیلی دوست داشت با حیوانات دیگر بازی کند، اما همه آنها مشغول کار […]
بهمن ۲۱, ۱۴۰۳
در دل یک جنگل سبز و قشنگ، دو تا خرگوش کوچولو به نامهای پشمک و نبات زندگی میکردند. پشمک خرگوشی شیطون و بازیگوش بود و […]
بهمن ۲۱, ۱۴۰۳
در اعماق یک اقیانوس آبی و زیبا، سه دوست صمیمی زندگی میکردند. یکی از آنها یک ماهی رنگارنگ به نام نوری بود که عاشق شنا […]
بهمن ۲۳, ۱۴۰۳
در دل یک جنگل سبز و زیبا، چهار دوست خوب زندگی میکردند. خرگوش کوچولو: با گوشهای تیز و پشم نرم و سفید که […]
بهمن ۲۴, ۱۴۰۳
روزی روزگاری در یک باغچهی بزرگ و قشنگ، یک گربهی مهربان و همسرش پنج بچهی گربه ناز و دوستداشتنی داشتند. بچه گربهها خیلی شیطون […]
بهمن ۲۴, ۱۴۰۳
یک روز صبح آفتابی، شش تا جوجه تیغی کوچولو با هم قرار گذاشتند تا به گردش بروند. آنها خیلی هیجانزده بودند. هر کدام یک […]
بهمن ۲۴, ۱۴۰۳
یک روز بارانی، هفت تا حیوان دوست داشتنی در یک جنگل رنگارنگ جمع شده بودند. یک روباه نارنجی، یک خرگوش سفید، یک خرس قهوهای، […]
بهمن ۲۴, ۱۴۰۳
یک مامان اردک مهربون، هشت تا جوجه اردک ناز داشت. هر روز صبح، مامان اردک بچههایش را برای گردش به کنار دریاچه میبرد. آنها در آب […]
بهمن ۲۴, ۱۴۰۳
در یک پارک بزرگ و قشنگ، درخت بزرگی بود. روی شاخههای این درخت، لانهی نه تا کبوتر بازیگوش بود. هر روز صبح، این نه […]
بهمن ۲۴, ۱۴۰۳
در یک جنگل زیبا و پر از حیوانات، میمونی بازیگوش به نام پشو زندگی میکرد. پشو عاشق بازی با اعداد بود و همیشه سعی […]
بهمن ۲۴, ۱۴۰۳
در جنگلی زیبا و سرسبز، حیوانات مختلفی زندگی میکردند. یکی از این حیوانات، خرگوش کوچولویی بود که خیلی بازیگوش و پرانرژی بود. خرگوش کوچولو عاشق […]
بهمن ۲۸, ۱۴۰۳
یک روز آفتابی، دو خرگوش کوچولو به نامهای پُفک و نبات، در باغچهی سبزیجات بازی میکردند. آنها عاشق هویجهای نارنجی و ترد بودند و […]
بهمن ۲۹, ۱۴۰۳
یک روز گرم تابستانی، شیر کوچولویی به نام رعد در جنگل پرسه میزد. او خیلی دوست داشت با دوستانش بازی کند، اما همه آنها مشغول […]
بهمن ۲۹, ۱۴۰۳
در کنار برکه ای در جنگل، یک خرس ماهیگیر به نام سام زندگی میکرد. سام ماهیگیری ماهر بود و هر روز صبح زود برای […]
بهمن ۲۹, ۱۴۰۳
یکی بود یکی نبود، توی یک باغچهی بزرگ و قشنگ، موش کوچولویی به نام مینی و خرگوشی مهربانی به نام بانی زندگی میکردند. مینی، موش […]
بهمن ۲۹, ۱۴۰۳
در دل جنگلی سرسبز، آهویی زیبا به نام باران زندگی میکرد. باران عاشق گلهای رنگارنگ بود و هر روز برای چیدن گلهای تازه به دشت […]
بهمن ۲۹, ۱۴۰۳
در جنگلی سرسبز، جغدی دانا به نام هوپا زندگی میکرد. هوپا خیلی به ریاضی علاقه داشت و همیشه دنبال راههای جدیدی برای یادگیری بود. یک […]
بهمن ۲۹, ۱۴۰۳
در یک باغچهی پر از گلهای رنگارنگ، مورچهی کوچولویی به نام مینا زندگی میکرد. مینا خیلی دوست داشت دانههای شیرین جمع کند و آنها را […]
بهمن ۲۹, ۱۴۰۳
در یک برکهی زیبا، قورباغهای به نام قورباغه زندگی میکرد. قورباغه عاشق جمعآوری حشرات بود و آنها را در لانهاش پنهان میکرد. یک روز، قورباغه […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی انبوه و تاریک، پلنگی به نام “سیاه” زندگی میکرد. سیاه، پلنگی قوی و شجاع بود، اما کمی هم مغرور بود. او همیشه فکر […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
روزی روزگاری در دل جنگل، فیل بزرگی به نام آرام زندگی میکرد. آرام فیل خیلی مهربانی بود و دوست داشت با همه حیوانات بازی کند. […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی سرسبز و زیبا، دو سنجاب دوست داشتنی به نامهای لورا و مایا زندگی میکردند. آنها عاشق جمع کردن گردوهای خوشمزه بودند و هر […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در دل جنگل انبوهی، میمونی بازیگوش به نام بانی و پاندای دوست داشتنی به نام پانی زندگی میکردند. این دو دوست صمیمی، عاشق موز […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی زیبا و پر از دار و درخت، حیوانات زیادی زندگی میکردند. یکی از این حیوانات، میمون کوچولویی بود که خیلی بازیگوش و کنجکاو […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در یک جنگل زیبا، حیوانات زیادی با هم زندگی میکردند. یکی از این حیوانات، خرگوش کوچولوی بازیگوش بود. خرگوش کوچولو خیلی دوست داشت با دوستاش […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در یک مزرعهی سرسبز و زیبا، یک لک لک بزرگ و مهربان با بچههایش زندگی میکرد. لک لک خیلی دوست داشت به بچههایش درس بدهد […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در یک باغچهی رنگارنگ و پر از گلهای زیبا، زنبوری به نام وزوز زندگی میکرد. وزوز زنبور خیلی باهوش و کنجکاو بود. او هر روز […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
کلاغ سیاه و زیرکی به نام زاغی در بالای درخت گردو خانه داشت. یک روز صبح، زاغی از خواب بیدار شد و حسابی گرسنه بود. […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در یک جنگل بزرگ و زیبا، سه کلاغ کوچولو زندگی می کردند. آنها خیلی بازیگوش بودند و همیشه با هم دنبال ماجراجویی می گشتند. یک […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
روزی روزگاری، در جنگلی بزرگ و زیبا، سه گرگ کوچولو به نامهای تامی، تیلی و توبا زندگی میکردند. آنها خیلی بازیگوش بودند و همیشه با […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
روزی روزگاری، در یک مزرعهی زیبا، ۴ مرغ چاق و ۴ خروس مغرور زندگی میکردند. مرغها همیشه به دنبال دانه و غذا بودند و خروسها […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در یک باغ بزرگ و زیبا، چهار گنجشک کوچولو به نامهای جیک، جیکو، جیکی و جیکا زندگی میکردند. آنها همیشه با هم بازی میکردند و […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی زیبا، میمونی بازیگوش به نام پَشو زندگی میکرد. یک روز، میمو ۲ موز خوشمزه پیدا کرد. او خیلی خوشحال شد و تصمیم گرفت […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی سرسبز، سه تا خرگوش کوچولو به نامهای سفید برفی، پنبهای و فلفلی زندگی میکردند. آنها خیلی دوست داشتند با هم بازی کنند و […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی زیبا، چهار تا جوجه اردک کوچولو به نامهای جیک، جک، کواک و کیکی زندگی میکردند. آنها خیلی دوست داشتند با هم بازی کنند و […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلهای سرسبز آفریقا، زرافهای گردندراز به نام زویا و یک فیل مهربان به نام فیلی زندگی میکردند. زویا خیلی دوست داشت برگهای بالای […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی بزرگ، شیری به نام سلطان زندگی میکرد. سلطان خیلی قوی و مهربان بود. او همیشه از حیوانات دیگر مراقبت میکرد. یک روز، سلطان […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در کنار رودخانهای بزرگ در جنگل، یک تمساح به نام تامی و یک کرگدن به نام کارلی زندگی میکردند. تامی عاشق شنا کردن در […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی انبوه، روباهی حیلهگر به نام روبی و مارمولکی بازیگوش به نام لیزی زندگی میکردند. روبی همیشه به دنبال غذا بود و لیزی […]
بهمن ۳۰, ۱۴۰۳
در جنگلی زیبا، یک مار به نام سی سی، یک خرگوش بازیگوش به نام خرخی و یک لاک پشت مهربان به نام لاکی زندگی […]
این بخش شامل قصه های کوتاه متنی و صوتی برای آموزش اعداد و جمع و تفریق آنها به کودکان و خردسالان می باشد.


